بخشی از وجودم طالب رهایی ست. دوست ندارم زندگی را "ملال آور و زندان" و سفر را "رهایی و آزادی" بنامم. چون به عقیده ی من سفر بخشی از زندگی یا شاید با کمی اغراق خودِ زندگیست.وقتی از تمام نقشی که در روزهای پشت سر گذاشته جدا میشوم و میدانم شب را بدون احساس تعلق به بوی هیچ رختخوابی سر میکنم؛ آن لحظه ها را راحت تر میتوانم لقب زندگی در لحظه بنامم. اما لذتی که در سفر هست جدای از میل به رهایی ، عمیقا شهوت کنجکاوی را در من میکند. زندگی ,رهایی منبع
درباره این سایت